امسال از آغاز محرّم، دربارۀ دین گفتیم که هدف قیام عاشورا بوده است و حقیقت این هدف را ولایت دانستیم؛ همان جریان ظهور وجود از ذات حق تا عقل و نفس کلی و نهایتاً تا نفوس جزئی. در همراهی با حضرت زینب(سلاماللهعلیها) عظمت نفس آن بانو را به ویژه در واقعۀ کربلا دیدیم و به شناخت مراتب نفس رسیدیم.
دریافتیم اولین تجلی حقتعالی، عقل است که همۀ مراتب را در خود دارد؛ مثل حلقۀ اول نور خورشید که همۀ شعاعهای نور از آن به زمین میتابند. در این بین، تنها انسان است که ظرفیت ظهور تمام این مراتب را دارد.
ادامه
نفس کلی، مرتبهای از نفس است که در تمام مراتب و مظاهر خویش، ساری و جاری است و در عین حال، وحدت و اوصاف خاص خود را حفظ میکند. نفس کلی باعث ظهور و ابقای مراتب نفوس خود میشود و آنها را در مسیر شقاوت یا سعادت به کمال میرساند. مرتبهای که در روایات، از آن به "قَسِيمُ اللَّهِ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ"[1] یاد شده است. شفاعت نیز حضور این مرتبه از نفس، در نفوسی است که مورد شفاعت واقع میشوند و نفوسی که قابلیت دریافت شفاعت را ندارند به سوی جهنم رانده میشوند. تعبیر "أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ"[2] در آیات سورۀ اعراف، اشاره به همین مرتبۀ نفس است.
مرتبۀ نفس کلی هر استعدادی را به غایت خود در سعادت یا شقاوت میرساند. پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله)، همانطور که حمزه سید الشهداء را به کمال سعادتی خود رساند، استعداد ابولهب را نیز در شقاوت به بار نشاند تا جایی که آیه "تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَ تَبَّ"[3] در نکوهش او نازل شد.
ادامه
در بیان مراتب نفس، با بهره بردن از بیان نورانی حضرت مولی الموحدین(علیهالسلام)، به بررسی ارواح انبیاء، سابقین و مؤمنین، اهل یقین و ایمان و نیز ارواح کفار پرداختیم و جایگاه و نهایت سیرشان را فهمیدیم. در این مسیر دانستیم که از حق تعالی بیش از یک فرد انسانی ظهور نکرده که آن همان روح القدس است. این روح کلی، روح یک فرد از انبیاء است که نبوتش بعد از دیگر انبیا؛ اما نور وجودش، اول ظهور حق است.
ما این حقیقت را در فلسفه و عرفان با عنوان "احدیت" یا "فیض منبسط" میشناسیم؛ حکما نیز آن را "رب النوع" مینامند؛ بدین معنا که هر نور و عقلی غیر از آن، عرَضی و از مراتب این عقل کلی است. این روح از آن رو که ظهور رب العالمین است، مربی تمام افراد خود و رحمتی بر تمام سابقین و لاحقین بر خویش میباشد.[1] مثل خورشید که همۀ انوار از او تلألو میکنند و روشنی میگیرند.
ادامه