الله و مخلوقاتش

الله و مخلوقاتش

 

 در ادامهٔ بحث «انس با قرآن» (جلسۀ شصت و هشتم، 7 محرم 1435) به تبیین موضوع «الله و مخلوقاتش» می‌پردازیم.

پس از دعای عدیله، سراغ زیارت جامعه‌ی ائمةالمؤمنین(علیهم‌السلام) می‌رویم تا با اشاراتی از این دعا، ارتباط اسم «الله» را با خود بیابیم و بفهمیم چگونه باید وارد پناهگاه او شویم. در قسمتی از این زیارت می‌خوانیم:

"اللَّهُمَّ یا ذَا القُدرَةِ الّتِی صَدَرَ عَنهَا العَالَمُ، مُکَوِّناً مَبرُوءاً عَلَیهَا، مَفطُوراً تَحتَ ظِلِّ العَظَمةِ، فَنَطَقَت شَوَاهِدُ صُنعِکَ فِیهِ، بِأنّکَ أنتَ اللهُ لا إلَهَ إلاّ أنتَ مُکَوّنُهُ وَ بارِئُهُ وَ فَاطِرُهُ؛ ابتَدَعتَهُ لا مِن شَیءٍ وَ لا عَلَی شَیءٍ وَ لا فی شَیءٍ وَ لا لِوَحشَةٍ دَخَلَت عَلَیکَ، إذ لا غَیرُکَ؛ وَ لا حَاجَةٍ بَدَت لَکَ فِی تَکوِینِهِ، وَ لا لِاستِعَانَةٍ مِنکَ عَلَی الخَلقِ بَعدَهُ؛ بَل أنشَأتَهُ لِیَکُونَ دَلیلاً عَلَیکَ، بِأنّکَ بَایِنٌ مِنَ الصُّنعِ. فَلا یُطِیقُ المُنصِفُ لِعَقلِهِ إنکارَکَ."

این عبارت، نشان می‌دهد که قدرت، از ظهورات اسم الله است و تمام هستی، از این قدرت، صادر شده است. پس همه چیز، تکویناً ظهور قدرت است و قدرت، ظهوری از ذات است. او قادر است و مبدائی است که بدون عِدّه و عُدّه و بدون ابزار و آلت، خلق می‌کند.

حق با تمام اسمائش، مفطور همه‌ی هستی است و جدایی و انفکاکی بین حق و ظهوراتش نیست. همه‌ی هستی، به الله بودن حق، ناطق‌اند و او را می‌پرستند. همه در تکوین، اذعان دارند که الله، آن‌ها را خلق کرده و آن‌ها، انواری از تلألؤ شمس وجودِ اویند؛ و این، عین توحید است.

الله، نه حاجت و نیازی به مخلوقات دارد، نه وحشتی از تنهایی؛ بلکه او همه چیز را انشاء و ایجاد كرد، تا زیبایی خود را ظهور دهد و به ما نشان دهد که از آنِ اوییم. پس چطور ممکن است كسی كه معرفت صحیح به او دارد، راه انكار و جحود در پیش گیرد؟!

آن کس که الله را با اوصافی که در این دعا آمده است، بشناسد و غیریت‌های توهّمی را کنار بزند، همین معرفت، سبب دوری‌اش از گناه خواهد شد. چنین فردی، نه در سختی‌ها جزع و فزع دارد و افسرده می‌شود، و نه در خوشی‌ها، سرمست و مغرور می‌گردد.

معرفت و شناخت، فرسنگ‌ها با اعتقاد، فاصله دارد و نتیجه‌ی قطعی‌اش، دوری از گناه است؛ که یک نمونه‌ی عالی این معرفت را می‌توان در حرّ ریاحی دید. آن زمان که حرّ با لشکرش، راه را بر امام حسین(علیه‌السلام) بست، به امام(علیه‌السلام) اعتقاد داشت و حتی شاید از محبّان ایشان بود؛ به همین دلیل هم، پشت سرشان نماز خواند. اما آنجا که خود را به پیشگاه امام انداخت، به حقیقت امام، معرفت پیدا کرده و تمام علایق و شئون متوهّمانه‌ی خود را کنار زده بود. او فهمیده بود در مقابل امام، هیچ است و باید فقر و نیاز خود را عرضه کند؛ لذا ابتدا از بند "خود"، حرّ و آزاد شد، تا توانست توبه کند و رنگ و بوی حسین(علیه‌السلام) را بگیرد.

پس بیایید ما هم مسیر شناخت و معرفت را در پیش گیریم و توهّمات اعتباری را که از هستی انتزاع کرده‌ایم، رها کنیم. ما در اصل، باید گنه‌كار را كنار بگذاریم، نه فقط گناه را! گنه‌كار كیست؟ خود وهمی ما؛ "أنَا"های وهمی و شأن و شئون وهمی.

حال باید بدانیم که الله به چه كیفیت با انسان، مرتبط است و انسان، چگونه در رتبه‌ی وجودی خود می‌تواند با الله، انس بگیرد؟

"یا أیّهَا الَّذینَ آمَنُوا أطیعُوا اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ لاتَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أنْتُمْ تَسْمَعُونَ."[1]

خداوند، مؤمنین را در این آیه، مخاطب قرار می‌دهد که: تنها اعتقاد و ایمان به خدا، کافی نیست؛ بلکه باید از خدا و رسولش اطاعت کنند و از او رو برنگردانند و نافرمانی نداشته باشند؛ و مانند كسی نباشند كه می‌گوید می‌شنوم، اما حقیقتاً نمی‌شنود و نمی‌فهمد؛ کسی که عقلش به فعلیت نرسیده و فقط با گوش حیوانی می‌شنود، نه با گوش انسانی!

حال برای آنکه چنین ناشنوا و دور از عقل نباشیم، چه کنیم؟

"یا أیّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إذا دَعاكُمْ لِما یُحْییكُمْ."[2]

باید فقط الله و به تبع او رسولش را بخواهیم، تا بتوانیم به واسطه‌ی آن‌ها، به حیات انسانی زنده می‌شویم. چگونه؟ رسول، پیوسته ما را به سوی الله می‌خواند؛ و الله نیز علی‌الإتصال با تمام اسمائش و از جمله اسم "حیّ" در حال تجلی است. اما مگر این مؤمنین که مخاطب آیه هستند، مرده‌اند كه الله می‌خواهد آنان را زنده کند؟‌! بله، ایمان، وقتی سطحی و صوری و بی‌معرفت باشد، مرده است!

ادامه‌ی آیه می‌فرماید: "وَ اعْلَمُوا أنَّ اللهَ یَحُولُ بَینَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أنَّهُ إلَیهِ تُحْشَرُونَ."

و بدانید که خداوند میان انسان و قلب او حایل مى‏شود؛ و شما [در قیامت] نزد او جمع مى‏شوید.

الله با اسم جامعش، همیشه با انسان، درون انسان و حائل بین او و قلبش است. پس در هر كجا و برای هر چیزی که قلبش می‌لرزد، باید حضور خدا را در آن، دنبال کند و بیابد.

 

[1]- سوره انفال، آیه 20 : ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ خدا و رسولش را اطاعت کنید و از او روی نگردانید؛ در حالی که می‌شنوید.

[2]- سوره انفال، آیه 24 : ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا و رسولش را اجابت کنید، هنگامی که شما را می‌خواند، تا زنده‌تان کند.

 



نظرات کاربران

//