ظهور رحمانیت

ظهور رحمانیت

 

  در ادامهٔ بحث «انس با قرآن» (جلسۀ هشتاد و یکم، 23 محرم 1435) به تبیین موضوع «ظهور رحمانیت» می‌پردازیم.

دانستیم تمام عرصه‌ی وجود، گستره‌ی خوان رحمت واسعه‌ی الهی است؛ اما رحمت انسانی، خاص انسان‌هاست؛ اگر چه برای عموم انسان‌هاست. در واقع انسان، موجودی است که از تمام جلوات رحمت واسعه، بهره‌مند است و مظهر تامّ آن است. برای همین هم، خلیفه‌ی خداست. اما سایر موجودات، جامع نیستند.

پس رحمت رحمانی، برای عموم انسان‌هاست؛ اما همه نمی‌توانند به آن، متخلّق شوند. همان گونه که عبودیت، نحوه‌ی بودن انسان‌هاست و همگان بنده‌ی خدا هستند؛ اما همگان بر عبودیتشان شاهد نیستند و به معبودیت خدا شهادت نمی‌دهند. رحمانیت هم از آن اسماء است که همه نمی‌توانند ظهور دهند؛ نه اینکه نتوانند، بلکه نمی‌خواهند! اما آن کس که اسم "رحمان" را ظهور دهد و آن را در مسیرِ شدن و صیرورت به کار گیرد، وارد حوزه‌ی اسم "رحیم" می‌شود؛ مثل همان که گفتیم رحمانیت، ظهور جامع رحمت واسعه است.

پس انسان، تمام مراتب رحمت واسعه را دارد و انسانیتش، تجلی رحمانیت است؛ ظهور انسانیت نیز، تجلی رحمت رحیمی است. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

"إنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً."[1]

همانا کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، به زودی خداوند برایشان عشق و محبتی قرار می‌دهد.

یعنی آنان را یک‌پارچه عشق و محبت می‌کند، هم برای خودشان و هم برای دیگران. چگونه؟

"قُلْ لا أسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أجْراً إلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبٰی."[2]

بگو: بر آن، اجری از شما نمی‌خواهم، مگر مودّت ذوی‌القربی را.

و آنان کسانی هستند که مظهر تامّ رحمان شده‌اند و به "رحیم" رسیده‌اند؛ خداوند برای آنان، وُدّ قرار داده و آنان اقرب موجودات به ذات اقدس اله‌اند. خداوند هم خواسته سایرین، مودّت آن‌ها را داشته باشند؛ به چه معنا؟ اینکه آنان نیز به رحمت رحیمی برسند؛ چگونه؟ با شکرگزاری بر رحمت واسعه و ظهور رحمت رحمانی؛ تا نهایتاً به قرب و خلافت الهی برسند.

البته راهش را در بحث "رحیم" خواهیم گفت؛ اما به طور مجمل، راهش همان ایمان و عمل صالح است که در آیه‌ی مذکور آمده است. و منظور از عمل صالح، عمل باکیفیت یعنی عمل بر اساس معرفت است. معرفت هم، کار قلب است؛ و اگر کسی به معرفت قلبی رسید، محال است عمل صالح نداشته باشد.

"أمَّنْ هذَا الَّذی هُوَ جُنْدٌ لَكُمْ یَنْصُرُكُمْ مِنْ دُونِ الرَّحْمنِ إنِ الْكافِرُونَ إلاَّ فی‏ غُرُورٍ."[3]

آیا این كسی كه لشكر شماست، شما را بدون [خداوند] رحمان، یاری می‌دهد؟ ولی كافران، تنها در غرور و فریب‌اند.

راستی کدام یک از نیروهای درونی و عوامل بیرونی می‌توانند ما را یاری کنند؟! جز به اذن خداوند رحمان! اگر غیر از این است، پس چطور گاه هر چه می‌خواهیم کاری کنیم، نمی‌شود و شرایط، اجازه نمی‌دهد؟ مثلاً می‌خواهیم مطالعه کنیم، اما جسممان یاری‌مان نمی‌کند و سرمان به شدت، درد می‌گیرد؛ یا هنگام مرگ که همه‌ی قوا از کار می‌افتد، هر چه بخواهیم پلکی بزنیم یا چیزی بگوییم، نمی‌توانیم!

البته این بدان معنا نیست که عوامل مادی و معنوی را رها کنیم و علل و اسباب را کنار بگذاریم؛ بلکه باید غیب و پشت پرده‌ی عالم را ببینیم و در عین حال، اسباب را هم به‌جا استفاده کنیم؛ یعنی همه چیز را لشکر خدا ببینیم، نه لشکر خود! پس وظیفه‌مان را انجام دهیم؛ اما حجاب جهل را هم کنار بزنیم و بدانیم که فاعل بالذّات، خداست و آنچه از ما یا اسباب برمی‌آید، فاعلیت بالظّهور است؛ پس این قدر به خود و داشته‌های خود ننازیم و به اسباب، دل نبندیم!

مهم، نگاه و معرفت درست است. امروز عصر غیبت است و شرایط برای ظهور تمام حق، فراهم نیست؛ اما باید امروز به معرفت و فهم وجودی رسید، تا قلب، آماده شود که فردا وقتی زمینه فراهم شد، یک‌باره إحیا و شکوفا گردد و معرفتش را به ظهور رساند. آن گاه است که نفخه‌ی صور دمیده می‌شود و وعده‌ی خداوند رحمان، به ظهور می‌رسد.

"وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإذا هُمْ مِنَ الأجْداثِ إلی‏ رَبِّهِمْ ینْسِلُونَ. قالُوا یا وَیلَنا مَنْ بَعَثَنا مِنْ مَرْقَدِنا هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ وَ صَدَقَ الْمُرْسَلُونَ."[4]

و در صور دمیده می‌شود؛ پس ناگهان آن‌ها از قبرها، شتابان به سوی پروردگارشان می‌روند. می‌گویند: «ای وای بر ما! چه كسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! این، همان است كه [خداوند] رحمان، وعده داده و فرستادگان، راست گفتند.

و البته انسان اگر در مسیر ضلالت و گمراهی برود نیز، امتداد مسیرش با رحمان است:

"قُلْ مَنْ كانَ فِی الضَّلالَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدّاً حَتَّی إذا رَأوْا ما یُوعَدُونَ..."[5]

بگو: آن‌كه در گمراهی است، باید [خداوند] رحمان به او مهلت دهد، تا زمانی كه وعده‌ی الهی را ببیند!

 

[1]- سوره مریم، آیه 96.

[2]- سوره شوری، آیه 23.

[3]- سوره ملک، آیه 20.

[4]- سوره یس، آیات 51 و 52.

[5]- سوره مریم، آیه 75.

 



نظرات کاربران

//