صراط 01- صراط نورانیت

صراط در قرآن

(خلاصه جلسه 27 انسان‌شناسی در قرآن)

(سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر اصفهان، سوم جمادی‌الثانی 1435)

صراط نورانیت

قرآن، انسان را موجودی معرفی کرده که علی‌الإتصال از طریق روح اعظم، تغذیه می‌شود؛ و شناخت یعنی او این رابطه‌ی خود با روح هستی را بشناسد. این شناخت، همان هدایت صراط مستقیم است که بدون آن، هیچ شناختی حقیقتاً مفید نخواهد بود.

صراط مستقیم، صراط محبوبین و انسان‌های کامل است؛ البته نه شخص آن‌ها، بلکه حقیقت نورانی وجودشان، عینیت صراط است[1]. اما سایرین، هرکه باشند، باید هدایت به صراط مستقیم را از خدا بخواهند و اگرچه در سیر نزول، استعداد تمام مراتب را به نحو مقتضی دارند، در صعود بنا به نوع گزینش و انتخاب خود، می‌توانند در سه مسیر به فعلیت برسند: مهتدی، ضالّ و مغضوب.

بر این اساس باید حقیقت صراط را که نورانیت حضرات(علیهم‌السلام) است، بشناسیم؛ و نه در واژه و مفهوم، بلکه این شناخت را در عینیت وجودمان بیابیم. این شناخت، ما را مطابق خلقت نزولی‌مان که رحمت است، پیش می‌برد؛ اما بدون آن، سیر صعودمان نقمت و عذاب می‌شود.

بر این اساس در سیر نزول، تمام انسان‌ها نعمت هدایت و ولایت را از خداوند گرفته‌اند. حال، گروهی آن را در مسیر اختیار، با تبعیت از شهوات و بُعد نازل و ندیدن رتبه‌ی عالی وجودشان ضایع می‌کنند. گروهی نیز توبه می‌کنند و خدا هم توبه‌شان را می‌پذیرد، بی آنکه به کسی ظلم شود. این‌ها کسانی هستند که با آماده‌سازی شرایط ظهور هدایت، مقام اجتبا را از خدا گرفته‌اند.

درواقع خداوند، انسان‌ها را هدایت کرده و ربوبیت او، این است که انسان را حامل تمام اسماء الهی کرده و او را به زمین آورده؛ شرایط ظهور اسماء را نیز با حق انتخاب و اختیار، برای او فراهم کرده است. اما حرکت در مسیر این ربوبیت، بندگی و عبادت می‌خواهد و آن هم صبر لازم دارد.

و حال، خود را بنگریم که عبادت و نماز و روزه‌ی ما، چه زحمت و مشکلی دارد که صبر بخواهد؟! حقیقت بندگی، آن است که انسان هرگز نتواند غیر حقّی ببیند؛ چه رسد که بخواهد بنده‌ی غیر حق باشد و به نیت غیر حق، کاری کند!

"وَ إنْ مِنْكُمْ إلاَّ وارِدُها كانَ عَلى‏ رَبِّكَ حَتْماً مَقْضِیاً."[2]

البته اغلب مفسّرین، گفته‌اند این آیه برای فرداست. اما می‌توان گفت عالم ناسوت است که همه باید در آن بیایند و از این سکّوی پرواز، بالا روند. و از اینجاست که در صعود، هرکس سر سفره‌ی خود، مهمان می‌شود. زیرا انسان با اینکه وجودش کامل است و نقصی در خلقت و نحوه‌ی وجودش نیست، مقتضی بی‌نهایت مراتب سعادت و شقاوت است که این اقتضا، در ناسوت و به اختیار خودش تعین می‌گیرد.

برخی در عالم خور و خواب و شهوت می‌افتند و آن را غایت خود می‌گیرند؛ در حالی که اگر این منتهای وجود انسان بود، باید بالأخره او را به آرامش و رضایت می‌رساند. اما می‌بینیم چنین نیست و این افراد، همواره نگران گذشته و مضطرب از آینده هستند. بر خلاف این، از آنجا که آغاز و انجام صراط مستقیم، یکی است، آنان که در صراط حرکت می‌کنند، نه نگران گذشته هستند، نه نگران آینده؛ بلکه ابوالوقت‌اند و در حال، زندگی می‌کنند. اما برای رسیدن به اینجا، باید با سیر در باطن، بُعد جامع وجود خود را یافت؛ که نه در اعضا و جوارح است، نه ذهن و مغز و خیال، نه افعال و اوصاف، بلکه "منِ" آدمی است.

حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) را نیز نباید در جسم و ظاهر یا حتی اعمال و عباداتشان بشناسیم؛ که این، شناخت ناسوتی است و ما را بالا نمی‌برد. زیرا فکر می‌کنیم: حضرت در آن زمان بوده و ما در این زمان؛ و ما نمی‌توانیم مثل ایشان باشیم و نماز ایشان را بخوانیم و...؛ پس همان بهتر که خودمان باشیم!

باید آن بانو را در ذات و حقیقت وجودشان بشناسیم که ورای زمان و مکان است و ما را عروج می‌دهد؛ فعلشان را نیز باید با نظر به ذاتشان ببینیم. در آن صورت می‌فهمیم اگرچه نوع خلقت ایشان با ما فرق دارد؛ اما ما نیز مقامی نورانی در وجودمان داریم که می‌توانیم آن را در رتبه‌ی خود به رشد و کمال برسانیم و معصومانه برای حق، نه برای خلق و نفس، زندگی کنیم. این نوع معرفت، ما را پاک و طاهر می‌کند و خودبه‌خود از خودی‌ها برهنه‌مان می‌سازد، تا حقیقت زیبای وجودمان را ببینیم.

بنابراین مسیر باز است و اگر ما به کمال مطلوب نرسیده‌ایم، از آن روست که خود را در شرایط ظهور قرار نداده‌ایم و مقدماتش را فراهم نکرده‌ایم. وگرنه کسی که روزانه چند بار صراط مستقیم را از خدا می‌خواهد، اگر عینیت آن را بشناسد و تشخیص دهد، خودبه‌خود نمی‌تواند مرتکب گناه شود. مثل اینکه اگر کسی در معرض آفتاب باشد، خودبه‌خود گرم می‌شود و نمی‌تواند سرد باشد؛ مگر اینکه در اتاق بماند و در مقابل خورشید، پرده‌ای بزند!

 

 

[1]- معانی الأخبار، ص35 : "نَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِیمُ"؛ ما صراط مستقیم هستیم.

[2]- سوره مریم، آیه 71 : و احدی از شما نیست، مگر اینکه در آن وارد می‌شود؛ این بر پروردگارت، امری حتمی است.



نظرات کاربران

//