12 رجب - از بالا ببین...

از بالا ببین...

 

در بحث «حق و ظهورات» (جلسۀ 2، 12 رجب 1436) به تبیین موضوع «از بالا ببین...» می‌پردازیم.

گفتیم هستی، حقّ است و ظهوراتش که اسماء الهی هستند؛ و موجودات، همه مظاهر اسماءاند که یک وجه‌اللّهی دارند و یک وجه‌الخلقی. وجه‌اللّهی، همان ظهور وجود و کمال محض است که زمان و مکان ندارد و علل و اسباب نمی‌خواهد. اما وجه‌الخلقی، بُعد مَظهریت است که آن وجود، در قالب تعین قرار می‌گیرد و اینجا قوانین خاص دارد و اسباب و علل می‌خواهد. مثلاً برای تعین ناسوتی، باید پدر و مادری باشند تا جسم کودکی متولد شود.

گویاترین مثال برای این مطلب، خورشید و شعاع‌های نورش است. خورشید، نور محض است و حدّی ندارد؛ اما آنجا که طلوع می‌کند، شعاع‌هایش رتبه و تعین می‌گیرند. پس خورشید، کامل است و شعاع‌ها ناقص‌اند؛ منتها هردو نورند. نقص شعاع چیست؟ اینکه خورشید نیست و ظهور خورشید است؛ پس صرف‌نظر از خورشید، شعاعی نیست.

هستی هم همین است. تعیّنات، هستند؛ اما خارج از ذات وجودند. قرار نیست تعیّنات را نادیده بگیریم و از بین ببریم؛ اما باید آن‌ها را از بالا نگاه کنیم. در آن صورت، فقط یک حقیقت می‌بینیم که این‌ها همه، جلوات نازل آن هستند. پس دیگر هیچ غیریت و استقلالی در هیچ کس نمی‌بینیم که بخواهیم از کم و زیادها و حرف و حدیث‌ها فشار بکشیم؛ بلکه فقط از وجود، لذت می‌بریم و فقط دوری از وجود، غمگینمان می‌کند.

اما اگر خود و دیگران را محصور در تعیّنات ببینیم و فکر کنیم ما همین جسم و همین جنسیت و قیافه و شأن و شئون هستیم، هرلحظه با چیزی شاد یا غمگین می‌شویم و مدام در تلاطم احوالیم. اگر باور کنیم که همه، خودمان وجود داریم و خودمان می‌بینیم، می‌نویسیم، رشد می‌کنیم و...، درحقیقت خدا را محصور در طبیعت کرده‌ایم و این، فردا مایۀ عذابمان می‌شود. چون در قبر و در پاسخ "مَن ربّک" که باید مصداق ربّ را در وجودمان نشان دهیم، تنها خدای محدودی را می‌یابیم که طبق شحصیت ناسوتی خود ساخته‌ایم!

فرق اولیاءالله با ما همین است. آنان بدون اینکه از تعیّنات خلقی اثر بگیرند، سبک‌بال عبور می‌کنند؛ "جزُنا و هی خامِدَةٌ". حتی خود را "عبد" نمی‌بینند؛ زیرا عبودیت، نوع وجود بنده است، نه عنوانی که بشود آن را یدک کشید! ولی ما نه تنها تعیّنات خلقی را می‌بینیم و مثلاً قدرت و علم و بینایی و... را از خود می‌دانیم، بلکه کلّی تعیّنات توهّمی نیز می‌سازیم و اسیر آن‌ها می‌شویم؛ مثل پایین‌شهری و بالاشهری، دیپلمه و دکترا یا ثروتمند و فقیر.

اولیاء خدا، امین سرّ وجودند و مهندسی وجود را برای ما آورده‌اند. آنان عالی‌ترین ظهور حقّ‌اند و چنان از تعیّنات گذشته‌اند، که در مظهریت نیز فقط نور وجود را بروز می‌دهند. البته انسان کامل، در تمام عوالم کامل است و خصوصیات ناسوت را هم به نحو اتمّ و اکمل دارد. او نیز شهوت و غضب و نیازهای ناسوتی دارد و حتی ممکن است بیمار شود؛ که اگر زندگی‌اش براساس قوانین ناسوت نبود، نمی‌توانست راهنما و راه‌گشای مردم باشد. اما چنان نظر به وجود دارد که ناسوت و تعیّنات، لحظه‌ای او را از حق غافل نمی‌کند.

طبق همین اصل است که از ما خواسته‌اند برای سلامت و طول عمر امام زمان(عجّل‌الله‌فرجه) دعا کنیم و صدقه دهیم؛ زیرا اگرچه خداوند آن حضرت را تا زمان ظهور حفظ می‌کند، اما برای حفظ او در ناسوت، سنن ناسوتی گذاشته که یکی از آن‌ها، دعا و صدقه است. از سوی دیگر، ما هر کاری که برای امام و به نیت او انجام دهیم، اثرش به خودمان برمی‌گردد. چون اولیاء، وجودشان "هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ"[1] است و از ما بی‌نیازند؛ لذا زیر دِین هیچ کس نمی‌روند و حتی یک سلام را بی جواب نمی‌گذارند.

تمام مراتب ولایت، همین است. برای هرکس که رتبۀ وجودش از ما بالاتر است، اگر کاری کنیم، برای خودمان خوب است و خودمان را بالا می‌کشد. پس بیایید در رجب که بذرهای درونی سریع‌تر و جامع‌تر شکوفا می‌شوند، نگاهمان را از ناسوت، بالا بکشیم و وجودمان را حرکت دهیم؛ تا نه فقط به زبان قال، بلکه با لسان حال و استعداد، دعا کنیم و نیاز وجودمان را ملتمسانه به درگاه رحمتش فرود آوریم تا محبوب دلمان را بیاورد؛ إن‌شاءالله.

 


[1]- سوره رحمن، آیه 60 : آیا جزای احسان، جز احسان است؟!



نظرات کاربران

//