هدایت خدا و هدایت قرآن

هدایت خدا و هدایت قرآن

 

   در ادامهٔ بحث «انس با قرآن» (جلسۀ نود و هشتم، 13 صفر 1435) به تبیین موضوع «هدایت خدا و هدایت قرآن» می‌پردازیم.

پس از شناخت هدایت، باید بدانیم اصل هدایت، از خداست و هادی حقیقی، اوست.

"وَ ما لَنا ألاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَی اللهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلی‏ ما آذَیتُمُونا وَ عَلَی اللهِ فَلْیَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ."[1]

و ما را چه شده که بر خدا توکل نمی‌کنیم؟ در حالی که او ما را به راه‌هایمان هدایت کرد! و هر آینه بر آنچه ما را آزار دادید، صبر می‌کنیم و توکل‌کنندگان باید بر خدا توکل کنند.

راستی چرا بر این خدای هادی، توکل نمی‌کنیم؟! چرا این قدر این در و آن در می‌زنیم؟! مگر نه اینکه فیوضات الهی، از غیب به ماده و زمین می‌رسد؟ که "وَ فِی السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ"[2]! ما عیناً می‌بینیم که دنیا، جواب نیازهای ما را نمی‌دهد و باید ایمان به غیب آوریم. البته در دنیا هم، وظیفه‌ای داریم که باید انجام دهیم؛ اما پس از آن باید به خدا توکل کنیم.

وظیفه را هم باید طبق چارچوب الهی انجام دهیم؛ نه اینکه داده‌های چشم و گوش و دانسته‌های خود و فکر و نظر دیگران را به میدان آوریم و هزار تبصره به حکم خدا بزنیم، تا با حساب و کتاب خودمان به نتیجه برسیم. به جای این‌ها باید از قلبمان کمک بگیریم و ندای فطرت و قرآن را از عرش الهی بشنویم. اما اگر از خود نازل و اغیار، کمک گرفتیم، دیگر قلب هم به ما کمک نمی‌کند.

پس چرا بر خدا توکل نمی‌کنیم؟ نه برای اینکه او، موکّل بدی است؛ بلکه چون فکر می‌کنیم طریق او، نقد نیست؛ در حالی که خدا و اسباب غیبی‌اش، نقدترین نقدهاست و همان‌ها که ما فکر می‌کنیم نقدند، همه از او هستند. اگر در عین انجام وظیفه، بر او توکل کنیم، دیگر نگران هیچ چیز نمی‌شویم، نه برای امروز، نه برای فردا؛ چون او جامع تمام خیرات است و هر که با او باشد، غمی ندارد.

"لَیسَ عَلَیكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللهَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ فَلِأنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیرٍ یُوَفَّ إلَیكُمْ وَ أنْتُمْ لاتُظْلَمُونَ."[3]

هدایت آنان، بر تو نیست؛ ولی خداوند هر که را بخواهد، هدایت می‌کند؛ و آنچه از خیر، انفاق می‌کنید، برای خودتان است، در حالی که انفاق نمی‌کنید، مگر برای طلب وجه خدا؛ و آنچه از خیر انفاق کنید، آن را به تمامی به شما می‌دهد و مورد ظلم قرار نمی‌گیرید.

خداوند هر که را بخواهد، هدایت می‌کند. اما چه کسی را می‌خواهد؟ کسی را که فقط و فقط برای خاطر خدا، انفاق کند؛ نه برای خودش، نه برای ریا و سمعه و نه حتی برای اینکه خوبان و اولیاء خدا بفهمند! شاید هیچ چیز مثل انفاق سرّی، مسیر هدایت را برای انسان، باز نکند؛ چه انفاق مالی، چه علمی، چه اخلاقی و چه آبرویی. خداوند، این انفاق را عوض می‌دهد، اما نه عوض مادی؛ بلکه با هدایتش، نفس و ابدیت انسان را می‌خرد. اگر انرژی جسممان را در راه او بدهیم، انرژی روحمان را بالا می‌برد؛ و خلاصه، فانی را از ما می‌گیرد و چیزی می‌دهد که فانی نشود. حال آیا واقعاً نباید بر این خدای هادی، توکل کنیم و در راهش بدهیم؟

غیر از خدا که هادی است، هیچ هدایتی صادق نیست؛ بلکه مساوی ضلالت است و انسان را از راه هدایت، دور می‌کند!

"أفَرَأیتَ مَنِ اتَّخَذَ إلهَهُ هَواهُ وَ أضَلَّهُ اللهُ عَلی‏ عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلی‏ سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلی‏ بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ یَهْدیهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أفَلا تَذَكَّرُونَ."[4]

آیا دیدی آن کس را که هوای خویش را معبودش گرفت و خداوند، او را با علم، گمراه کرد و بر گوش و قلبش مهر زد و بر چشمش پرده‌ای گذاشت؛ پس بعد از خدا، چه کسی او را هدایت می‌کند؟! آیا متذکّر نمی‌شوید؟!

بنابراین دانستیم که هدایت، فقط از خداست. اما خداوند به تناسب نیازهای انسان، هدایت را در مصادیقی جلوه داده؛ که از جمله‌ی آن‌ها، قرآن است:

"وَ لَقَدْ جِئْناهُمْ بِكِتابٍ فَصَّلْناهُ عَلی‏ عِلْمٍ هُدی وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ."[5]

و هر آینه کتابی برایشان آوردیم، پس آن را بر علم، تفصیل دادیم؛ که هدایت و رحمت برای مؤمنین است.

قرآن، همچون خاک مرغوبی است که بذرهای هدایت انسان در آن، بارور می‌شود. اما باید در بطن این خاک، ریشه داد و فشارهای شکافتن بذر، ساقه دادن و رشد و نمو را پذیرفت. یعنی باید در آن، تدبر و تحقیق کنیم و با حقیقت آن، انس بگیریم.

"تِلْكَ آیاتُ الْكِتابِ الْحَكیمِ. هُدی وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنینَ."[6]

آن، آیات کتاب حکیم است؛ هدایت و رحمتی برای محسنین.

رتبه‌ای از هدایت قرآن هم هست، که باید به مقام احسان برسی تا تحت آن قرار گیری.

"وَ یَوْمَ نَبْعَثُ فی‏ كُلِّ اُمَّةٍ شَهیداً عَلَیهِمْ مِنْ أنْفُسِهِمْ وَ جِئْنا بِكَ شَهیداً عَلی‏ هؤُلاءِ وَ نَزَّلْنا عَلَیكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَی‏ءٍ وَ هُدی وَ رَحْمَةً وَ بُشْرٰی لِلْمُسْلِمینَ."[7]

و روزی كه در هر امت، گواهی از خودشان بر آن‌ها برمی‌انگیزیم و تو را گواه بر آنان قرار می‌دهیم؛ و ما این كتاب را بر تو نازل كردیم، كه بیانگر همه چیز و هدایت و رحمت و بشارتی برای مسلمین است.

فردا پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) شاهد امت است؛ چرا؟ چون اوست که هدایتِ خدا را برای آنان آورده و حجت را برایشان تمام کرده است.

این‌ها، مراتب هدایت توفیقی قرآن است و هر کس در مقام مؤمنین، محسنین یا مسلمین باشد، به نحو خاص خود، هدایت می‌شود. اما قرآن، هدایت خاص تشریعی هم دارد که شامل تمام انسان‌ها می‌شود:

"شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیّناتٍ مِنَ الْهُدٰی وَ الْفُرْقانِ..."[8]

ماه رمضان که در آن، قرآن نازل شد، هدایتی برای مردم و دلایل روشنی از هدایت و فرقان [برای تشخیص حق از باطل].

مصداق دیگر هدایت الهی، مکّه است:

"إنَّ أوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدی لِلْعالَمینَ."[9]

همانا اولین خانه‌ای که برای انسان وضع شد، همان است که در مکّه، مبارک و هدایتی برای عالمیان است.

پس هر که مکّه برود و آنجا آن قدر بی‌معرفت و در فکر خرید و سیاحت باشد، که با بذرهای بارورنشده برگردد، خسران آشکاری کرده است!

 

[1]- سوره ابراهیم، آیه 12.

[2]- سوره ذاریات، آیه 22 : و رزق شما در آسمان است و آنچه وعده داده شده‌اید.

[3]- سوره بقره، آیه 272.

[4]- سوره جاثیه، آیه 23.

[5]- سوره اعراف، آیه 52.

[6]- سوره لقمان، آیات 2 و 3.

[7]- سوره نحل، آیه 89.

[8]- سوره بقره، آیه 185.

[9]- سوره آل عمران، آیه 96.

 



نظرات کاربران

//