21 محرم - به خود رحم کنیم!

 

به خود رحم کنیم!

 

در ادامۀ بحث «حسين (ع) رحمت‌واسعه » (جلسۀ 17، 21 محرم  1436) به تبیین موضوع «به خود رحم کنیم!» می‌پردازیم.

گفتیم ریشه‌ی اسم "رحمان" و "رحیم"، "رحِم" است. سه مصداق رحم عبارت‌اند از: مادر، طبیعت و امام. درباره‌ی مادر، قدری صحبت کردیم. طبیعت هم رحِم ماست؛ به این معنی که بسیاری از قوای ما در ارتباط با آن به فعلیت می‌رسد. به همین دلیل در اسلام، تمام جلوات طبیعت به گردن ما حق دارند و ما نمی‌توانیم هر طور خواستیم، با آن‌ها رفتار کنیم. ما حق نداریم گیاهی را بی‌جهت از زمین بکَنیم، میوه‌ی نرسیده را از شاخه جدا کنیم، حیوانی را بی‌جهت شلاّق بزنیم، هوا را آلوده کنیم یا حتی روی زمین، پا بکوبیم.

طبیعت در اصل برای فعلیت بذرهای معنوی انسان است؛ ولی قطع این رحم، موجب آلودگی آب و هوا، خشک‌سالی و به هم ریختن نظم طبیعت می‌شود. اگر برخورد ما با اشیاء خشن باشد و طبیعت بکری را که خدا برای رشدمان قرار داده، خراب کنیم، مثلاً درختان را قطع کنیم و به جای آن ساختمان‌های بلند و برج بسازیم، باغ‌های میوه را از بین ببریم تا پارک مصنوعی بسازیم و هر روز اتوبان‌های جدید احداث کنیم تا بتوانیم اتومبیل‌های بیشتری در شهر برانیم، نظام طبیعت با زیاده‌خواهی ما به هم می‌ریزد و تبعات آن یعنی کاهش عمر و از بین رفتن سلامت جسم و روح به خود ما برمی‌گردد. وقتی هم در طبیعت و دنیا سالم نباشیم، نمی‌توانیم در آخرت به سعادت برسیم.

تمام مشکلات ما از این است که نسبت به طبیعت، خشنیم؛ در نتیجه نسبت به خودمان هم خشن شده‌ایم و حقّ انسان کامل را نیز ادا نمی‌کنیم. این‌ سه رحم روی هم، تأثیر متقابل دارند. اگر طبیعت ما درست کار نکند، رحم مادر در قدرت باروری و تولید جنین، سالم نخواهد بود و کسی که حقّ ارحامش را ادا نکند، انسان کامل را نخواهد شناخت.

امروز به طبیعت ناسوت، نظر درستی نشده؛ به این دلیل که به طبیعت معنوی‌مان اهمیت نداده‌ایم. ما ادعای دوستی اهل‌بیت(علیهم‌السلام) را داریم؛ اما آیا می‌دانیم که آنان چقدر به همه‌ی مراتب وجود حتی ناسوت، اهمیت می‌دادند؟ متأسفانه ما بدون معرفت، زندگی و دین‌داری می‌کنیم. تمام همّ ما این است که لقمه‌ای نان به دست آوریم و همان هم بدون اعصاب درست، آرامش و هوای سالم به ما نمی‌چسبد!

امروز باید نور معرفت از ما به جامعه منعکس شود تا تقاضاهای درست ما، عرضه را سالم کند و سبک زندگی اسلامی تبدیل به فرهنگ شود. اما متأسفانه طبیعت با ما قهر کرده و از ما شکایت دارد. امام هم در غیبت مانده و دستش بسته شده است. در حالی که اگر به معماری، شهرسازی و تغذیه‌ی اسلامی اهمیت می‌دادیم، طبیعت و رحم مادی خراب نمی‌شد؛ رحم معنوی نیز این قدر غریب نمی‌ماند.

در حدیثی طولانی، امام به "الرَّحِمُ الْمَوْصُولَةُ"[1] توصیف شده؛ چون رحمی است که اگر به او وصل شویم، به خدا می‌رسیم و وصل به امام یعنی با او بودن و در همه چیز از او تبعیت کردن. همان طور که وصل شدن نطفه به رحم مادر، در گروی این است که جنین در همه چیز از مادر تبعیت کند و همه چیزش مثل مادر شود.

در روایت دیگری از امام صادق(علیه‌السلام) آمده است که فرمودند:

"إِنَّ رَحِمَ الْأَئِمَّةِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ(علیهم‌السلام) لَیَتَعَلَّقُ بِالْعَرْشِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ تَتَعَلَّقُ بِهَا أَرْحَامُ الْمُؤْمِنِینَ، یقُولُ: یا رَبِّ صِلْ مَنْ وَصَلَنَا وَ اقْطَعْ مَنْ قَطَعَنَا..."[2]

همانا رحم امامان از آل محمد(علیهم‌السلام) در روز قیامت به عرش [که مقام فرماندهی حق‌تعالی بر تمام مراتب وجود است] آویخته و ارحام مؤمنین به آن آویخته‌اند. می‌گوید: خدایا، وصل کن آن را که با ما وصل کرده و قطع کن کسی را که از ما بریده است.

منظور از اینکه ائمه(علیهم‌السلام) رحِم هستند، این است که خداوند در آنان تجلی کرده و هرچه داشته، در وجودشان نهاده. پس آنان حامل تمام اسماء و صفات الهی و بذر وجودی تمام هستی شده‌اند. وصل شدن به آنان نیز به معنی قرار گرفتن در شرایطی است که هر موجود بتواند آنچه را گرفته، ظهور دهد؛ و برای اتصال به رحم، باید کار معرفتی کرد. چون تا معرفت نباشد، ایمان و عمل چندان فایده ندارد.

حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید:

"إِنَّ الرَّحِمَ الَّتِی اشْتَقَّهَا اللهُ عَزّوَجَلَّ بِقَوْلِهِ أَنَا الرَّحْمَنُ، هِیَ رَحِمُ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وَ إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ اللهِ، إِعْظَامَ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وَ إِنَّ مِنْ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) إِعْظَامَ رَحِمِ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وَ إِنَّ كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مِنْ شِیعَتِنَا، هُوَ مِنْ رَحِمِ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وَ إِنَّ إِعْظَامَهُمْ مِنْ إِعْظَامِ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله). فَالْوَیلُ لِمَنِ اسْتَخَفَّ بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وَ طُوبَی لِمَنْ عَظَّمَ حُرْمَتَهُ وَ أَكْرَمَ رَحِمَهُ وَ وَصَلَهَا."[3]

همانا آن رحِم که خدا فرمود از اسم رحمان خود مشتق کرده، رحِم محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است و همانا از بزرگداشت خدای تعالی، بزرگداشت محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است و از بزرگداشت محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) بزرگداشت رحِم اوست و همانا هر مرد و زن مؤمن از شیعیان ما، از رحم محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است و بزرگداشت او از بزرگداشت محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله). پس وای بر کسی که حرمت محمد(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) را کوچک بشمارد و خوشا به حال آن کس که حرمت او را عظیم شمارد و رحِم او را گرامی دارد و به او وصل شود.

کوتاه سخن آنکه: امروز به ندرت کسی را پیدا می‌کنیم که سالم و در آرامش باشد. این، هشدار خطرناکی است. چون ظاهر ما دنیا و باطنمان آخرت است و این دو از هم جدا نیستند؛ لذا فقط اگر امروز در آرامش باشیم، فردا به سعادت خواهیم رسید. راه چاره، معرفت است. کسب معرفت هم مثل انجام فروعات، ساده نیست. مقدمات جهاد علمی و مبارزات نفسانی می‌طلبد و پس از آن، باب امتحان‌های بیرونی باز می‌شود.

 


[1]- بحار الأنوار، ج26، ص255.

[2]- بحار الأنوار، ج23، ص265.

[3]- بحار الأنوار، ج23، صص267-268.



نظرات کاربران

//