11 رجب - درونت را بخوان...

درونت را بخوان...

در بحث «حق و ظهورات» (جلسۀ 1، 11 رجب 1436) به تبیین موضوع «درونت را بخوان...» می‌پردازیم.

ماه رجب، از مبارک‌ترین ایام سال و فراهم‌ترین بسترهای عروج انسان است. ربوبیت حق در این ماه، به طور خاصی تجلی می‌کند و انسان را از تنگی زمان، به باطن آن می‌برد. لذا اگر در این ماه وارد عرصۀ توحید شویم و در خاک عشق و ولایت، جوانه بزنیم، به سرعت نور، ما را حرکت می‌دهد تا شکوفا شویم و بار دهیم.

تمام ادعیۀ واردشده در این ماه نیز نسخه‌های این عروج نوری هستند. زیباترین و راه‌گشاترین آن‌ها، دعایی است که از ناحیۀ مقدّسه وارد شده و امام زمان ما(عجّل‌الله‌فرجه) از ما خواسته به آن، اهتمام داشته باشیم و در هر روز رجب، آن را بخوانیم.

حقیقت دعا، یافتن رتبه و استعداد وجود است، در آن مرحله‌ای که هست، نسبت به آنچه باید باشد. یعنی اینکه انسان، خود را بیابد و در عمق جانش درک کند که چه طلبی دارد و بفهمد برای رسیدن به آن، چه قدم‌هایی باید بردارد. به بیان دیگر، دعا این است که نقشۀ راه را از آنجا که هست، تا مطلوبی که باید به آن برسد، از درونش بخواند.

درحقیقت، برهان هستی و ولایت، در نفس و جان خود انسان است و او برای درک وجود و درک اتصالش به آن، باید درون خود را واکاود. پس اگر گفته‌اند دعا کنید و نمک سفره‌تان را هم از خدا و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) بخواهید، منظور فقط این نیست که بگوییم: خدایا بده! برای همین است که ما مدام دعا می‌کنیم و می‌گوییم مستجاب نمی‌شود. برای دعا باید طلب و مطلوب را در جانمان پیدا کنیم. یعنی در همین ناسوت، تمام مراتب وجود را در خود بیابیم. چگونه؟

اولاً باید دریابیم که هستی، مساوی حقّ و ظهوراتش است و هرچه می‌بینیم و نمی‌بینیم، جز ظهور آن ذات نیست؛ خود ما نیز همینیم.

ثانیاً باید رابطۀ حق را با ظهوراتش بیابیم؛ که او کمال محض است و این‌ها، ناقصِ کمالات او. این نقص هم، فقط به ذات نداشتن و عین‌ربط بودن است؛ وگرنه ظهورات، همۀ کمالات او را دارند. اصلاً ظهور، مساوی کمال است؛ فقط ذات مستقل ندارد و این نقص، اقتضا و معنیِ بودن اوست، نه نقصی که او را دچار سختی و عقاب کند. همان که قرآن کریم می‌فرماید: "یا أَیّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیّ الْحَمیدُ"[1]. برای همین در صعود نیز باید به ادراک این فقر ذاتی برسیم تا آن غنای محض را بیابیم.

حال اگر این دو مقدمه را خوب درک کنیم، دیگر برای قرب به حق، دنبال راه‌های اثباتی و ابزار بیرونی نمی‌رویم؛ چون می‌بینیم که آب در کوزه و یار در خانه است و اصلاً جز یار، کسی نیست. همان گونه که برای دیدن چشم، در بیرون، کاری نمی‌کنیم؛ فقط می‌یابیم که چشم، برای دیدن است و می‌تواند ببیند؛ آن گاه می‌بینیم. حجابی هم اگر در بیرون باشد، چون آن را می‌بینیم، می‌توانیم از سر راه بَرش داریم.

پس اگر سیر نزول و آنچه را که هستیم یعنی ظهور حق بودن را بیابیم، در سیر صعود و آنچه باید باشیم، مشکلی نداریم و هدفی را که خدا در خلقت ما دنبال می‌کرده، ظهور می‌دهیم. درواقع اگر ببینیم که "به لحاظ حق"، عین کمالیم، الله را با تمام اسمائش می‌شناسیم؛ چون درمی‌یابیم که: "...ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها..."؛ و ذات "هو" است که با جامع اسماء خود، به تمام ظهوراتش إشراف دارد.

ما پیوسته به وجود، وصلیم؛ فقط باید این اتصال را درک کنیم. ما ذات نداریم؛ اما تمام کمالات آن ذات را به نحو ظهور داریم و نباید در این بُعد، خود را ناقص ببینیم. این نگاه، قدرتی به ما می‌دهد که در کمالات، آنی خود را فقیر نبینیم و در تمام میادین، اتصال خود به غنای حق را درک کنیم.

این‌ها حرف و شعار نیست، عینیت وجود ماست. ما خیلی چیزها داریم، یعنی تمام کمالات حق را؛ منتها چشم به گنج درون خود بسته‌ایم؛ و کمترین کارمان در ماه رجب، این است که گوشۀ چشممان را باز کنیم تا طبق خاصیت رجب، بازِ باز شود و درون را خوب ببینیم.

به فرمایش امام خمینی(قدّس‌سرّه):

«وقتی قلبی روشن به انوار خدایی و روحی پرتوگرفته از شعاع‌های روحانی داری و چراغ قلبت بدون تعالیم خارجی روشن است، اگر از آن نور باطنی که پیشاپیش تو می‌رود، بهره‌مند شوی، هرآینه سرّ و حقیقت کتاب الهی برایت کشف می‌گردد، به شرطِ داشتن طهارت لازم در مسّ حقایق قرآن.»[2]

آری؛ قبل از اینکه ما باشیم، اوست و این نور باطنی در تمام مراتب وجودمان با ما حرکت می‌کند. کافی است ببینیم.

 


[1]- سوره فاطر، آیه 15.

[2]- شرح دعای سحر، ص56.



نظرات کاربران

//